سلام
بعد از ارائه مباحثی درباره رشد و توسعه اقتصادی و بررسی نظریه های رشد متعادل و رشد نامتعادل به سومین نظریه که یکی از مهمترین نظریات بوده و راهکار رهایی از بسیاری مشکلات می باشد می رسیم . طی این نظریه روزن اشتاین اشاره دارد که با سرمایه گذاری کم در تمامی بخشها یا سرمایه گذاری زیاد تنها در یک بخش اقتصاد رشد و توسعه پیدا نمی کند و برای رشد باید فشار بسیار بزرگی (مانند فشار زیادی که به هواپیمای در حال برخاستن از باند وارد میشه) به اقتصاد وارد بشه تا بتونه به نتیجه مطلوب برسه . برای مثال در صورت بررسی مثالهای قبلی اگر اقتصاد فرضی دارای پنج بخش باشد و ما تنها 5 میلیون واحد بودجه داشته باشیم باید با برنامه ریزی دقیق و تامین منابع از هر طریقی (جذب سرمایه خارجی یا ایجاد بدهی یا …) باید بیست میلیون واحد دیگه تامین مالی کرده و به هر بخشی پنج میلیون واحد پول تزریق کنه که در اینصورت تمامی بخشها با قدرت و توانی مضاعف شروع به رشد کرده و به موفقیت می رسد و در این صورت اقتصاد فوق شاهد رشد و توسعه ای همه جانبه و جامع خواهد بود.
تز فشار همه جانبه به اين معني است که براي چيرگي بر موانع موجود بر سر راه توسعه اقتصادي کشورهاي در حال توسعه، نياز به يک برنامه جامع و کامل سرمايهگذاري است. روزن اشتاين معتقد است که کشورهاي در حال توسعه معمولا در حال رکود به سر ميبرند و براي کنده شدن از اين رکود و قرار گرفتن در راه رشد مداوم اقتصادي نياز به سرمايه گذاريهاي زيادي است. وي معتقد است که در اين کشورها به دليل ضعف تاريخي نيروهاي مولد و فقدان مکانيسم بازار جهت تعديل قيمت ها، شرکت دولت در فعاليتهاي اقتصادي ضروري است. و دخالت دولت در اقتصاد تا زماني ادامه مييابد که اقتصاد به رشد مداوم برسد، و پس از آن بخش خصوصي جايگزين بخش دولتي خواهد شد. به دليل اين که منابع توليد در کشورهاي توسعه نيافته محدود ميباشد براي رسيدن به توسعه اقتصادي بايد اين منابع محدود صرف منابع توسعه اقتصادي گردد. قرار دادن کشوري در راه توسعه مداوم اقتصادي، شبيه قرار دادن يک هواپيما در باند پرواز است. هواپيما قبل از پرواز ميبايستي آن قدر سرعت بگيرد تا آماده پرواز شود. اين سرعت گرفتن در روي باند فرودگاه شرط لازم براي موفقيت در پرواز است.
به عقيده وي توسعه تدريجي و اعمال سياستهاي اقتصادي به صورت گام به گام قادر نخواهند بود که اقتصاد را به طور موفقيت آميز در خط رشد اقتصادي قرار دهند. براي رشد مداوم اقتصادي نياز به يک حداقل سرمايهگذاري است که ميبايستي به طور همه جانبه و يکباره صورت گيرد، در غير اين صورت هواپيما روي باند خواهد ماند. براي سرمايهگذاري بايد آن دسته از پروژهها انتخاب شوند که سود اقتصادي و اجتماعي را به حداکثر برسانند. بنابراين استفاده از تکنولوژي جديدتر براي موفقيت اقتصادي ضروري است. البته وي مخالف وابستگي تکنيکي به کشورهاي ديگر است. به عقيده روزناشتاين منابع سرمايه کشورهاي در حال توسعه بسيار محدود است، پس اين سرمايه ارزشمند نمي بايستي بيهوده به هرز رود، در نتيجه به طور همزمان نياز به ايجاد صنايع توليدکننده و کالاهاي سرمايه اي در داخل کشور است. بنابراين تقسيمناپذير بودن و صرفهجوييهاي خارجي از کميابي سرمايه در داخل نشات ميگيرد. اگر سرمايه را به اجزا کوچکتر تقسيم کنيم، ديگر کارايي لازم براي رهايي از حالت رکود اقتصادي را از دست خواهد داد.
فقدان زيربناي اقتصادي در کشورهايي در حال توسعه موجب ميشود که ساير سرمايهگذاريهاي غيرمفيد و غيراقتصادي باشد. حمل و نقل، نيروي برق، ارتباطات و ساير تسهيلات زيربنايي لزوماً نيازمند سرمايهگذاريهاي وسيعي است، اما با توجه به سطح پايين پس انداز نمي توان حجم قابل توجهي از سرمايهها را صرف انجام اين گونه سرمايهگذاريها نمود. به نظر روزن اشتاين يک برنامه سرمايهگذاري جامع و بسيار وسيع لازم است تا از طريق آن بتوان چنين پروژههاي سرمايهگذاري را به طور همزمان در بخشهاي اقتصادي انجام داد.
روزن اشتاين وظيفه اول در راه صنعتي شدن را تربيت نيروي کار ماهر و آموزش ديده ميداند. اما موضوع اين است که تربيت نيروي کار ماهر از نظر کارفرمايان بخش خصوصي يک مساله سودآور نيست، زيرا ممکن است کارگران ماهر پس از دوره آموزشي خود در بنگاههاي ديگر جذب شوند و سرمايهگذاري را با زيان روبرو سازند. روزن اشتاين معتقد است که دولت از طرف کل موسسههاي توليدي در جامعه ميتواند اين وظيفه را عهدهدار شود. او وجود کارگران ماهر و آموزش ديده در يک جامعه را «صرفهجوييهاي خارجي» ميداند زيرا با تربيت اين کارگران موسسههاي توليدي نيازي نميبينند که هر يک به طور مستقل و جداگانه به تربيت نيروي انساني اقدام کنند.
برچسبها: رشد و توسعه, اقتصادی, فشار بزرگ, روزن اشتاین, رودن
+ نوشته شده در پنجشنبه نهم مرداد 1393ساعت 20:11 توسط شهروز صبوری |