ابزار تصميم‌گيری برای طراحی سازمان

ابزارهای ذهن

مدل ستاره

سيدمحمد اعظمي‌نژاد
منبع: Mind Tools
عضو هيات‌‌رئيسه کميته تخصصي توسعه – انجمن مديريت منابع انساني ايران
ضريب اهميت و تاثيرگذاری تصميم‌های مديران در هر سازمان موضوعی اثبات‌شده است. احتمالا شما نيز با اين تجربه مواجه بوده‌ايد که تصميم درست يک مدير منجر به تحولاتی مثبت در يک سازمان شده يا اينکه تصميمی نادرست توانسته سازمان را به مسير نابودی هدايت کند؛ به ويژه زمانی که مديريت سازمان قصد طراحی يا بازطراحی سازمان را داشته باشد، اهميت اين تصميم دوچندان می‌شود. در اين نوشتار مدل ستاره، به‌عنوان ابزار تصميم‌گيری برای طراحی سازمان ارائه می‌شود.

 معرفی ابزار 
مدل ستاره برای اولين بار توسط J.Galbraith به‌عنوان چارچوبی برای طراحی سازمان معرفی شده است. در اين مدل پنج عامل اصلی استراتژی، ساختار، کارکنان، فرآیند، پاداش، رفتار، فرهنگ و عملکرد در طراحی سازمان دخالت داده شده است و تاثيرگذاری آنها بررسی شده است: 
عامل اول- استراتژی: استراتژی، فرمول سازمان برای پيروزی است. استراتژی اهداف و مقاصد سازمان را برای تحقق ارزش‌ها و چشم‌انداز و ماموريت سازمان مشخص می‌کند. استراتژی محصولات يا خدمات قابل ارائه به مشتريان را به تصوير می‌کشد و مزايای رقابتی سازمان را مورد توجه قرار می‌دهد. 
استراتژی حاوی دستوراتی مشتمل بر الزامی‌ترين فعاليت‌ها برای کسب موفقيت سازمان است و به‌طور مستقيم بر طراحی يک سازمان تاثيرگذار است. 
عامل دوم-ساختار: ساختار در هر سازمان جايگاه قدرت و اختيار را تعيين می‌کند. سياست‌های تعيين ساختار ممکن است به حوزه‌های زير برگردد: 

• تخصصی: گروهی از افراد با تخصص‌های مشابه تشکيل يک گروه کاری در سازمان داده و سطحی از ساختار سازمانی را تشکيل می‌دهند. 
• توزيع قدرت: توزيع قدرت در بعد عمودی اشاره به مفاهيم کلاسيک قدرت دارد، هرکس به راس هرم سازمانی نزديک‌تر باشد، به قدرت نزديک‌تر است؛ اما در بعد افقی، اشاره به توزيع افقی قدرت در ميان کارکنان دارد. 
عامل سوم- فرآیند: اطلاعات و فرآیندهای تصميم‌گيری نيز عامل موثری در طراحی سازمان است. اگر ساختار سازمانی را به‌عنوان آناتومی سازمان فرض کنيم، فرآیندهای سازمان را می‌توان به‌عنوان فيزيولوژی يا عملکرد آن لحاظ کرد. مديريت فرآیند‌ها به دو صورت عمودی و افقی است: 
• فرآیندهای عمودی: نشان‌دهنده تخصيص منابع کمياب از بودجه و استعدادهای سازمانی است. فرآیندهای عمودی معمولا شامل برنامه‌ريزی کسب‌وکار و تامين بودجه است. معمولا برنامه‌ريزی برای تخصيص منابع به تحقيق و توسعه، آموزش و توسعه و سرمايه‌گذاری است. 

• فرآیندهای افقی: نشان‌دهنده فعاليت‌های روزمره مديران تلقی می‌شود و طيف وسيعی از اقدامات سازمانی را شامل می‌شود.

هر دو شکل فرآیند بر تصميم‌گيری در چگونگی طراحی سازمان تاثيرات مستقيم دارد. 
عامل چهارم- پاداش: هدف از نظام پاداش در سازمان، هم سو کردن اهداف کارکنان با اهداف سازمانی است. معمولا پاداش در کارکنان انگيزه ايجاد می‌کند و مشوقی قوی برای انجام اهداف استراتژيک است. نظام‌های پاداش در سازمان مواردی چون تعيين حقوق، ارتقا، پاداش، تسهيم سود سازمانی، اختيار خريد سهام با شرايطی خاص و ديگر موارد را شامل می‌شود. 
در ابزار مدل ستاره تاکيد بر اين است که نظام پاداش بايد با ساختار و فرآیندها متناسب و در جهت تحقق اهداف استراتژيک سازمان باشد. 
عامل پنجم- کارکنان: اين عامل بر سياست‌های سازمان در مورد موضوعات مرتبط با منابع انسانی شامل جذب و استخدام، به‌کارگيری، آموزش و توسعه و موارد مرتبط ديگر است. اتخاذ و اجرای سياست‌های صحيح در حوزه کارکنان قابليت‌های سازمان را برای اجرای استراتژی‌ها بالا می‌برد. 
يک سازمان منعطف نيازمند کارکنانی انعطاف پذير است. سياست‌های مرتبط با کارکنان به‌طور همزمان قابليت‌های سازمان و افراد را ارتقا می‌دهد. 
ابزار مدل ستاره تاکيد دارد که با در نظر گرفتن پنج عامل اشاره شده، رهبران قادر خواهند بود بر رفتار کارکنان که شامل فرهنگ سازمانی و نحوه عملکرد آنها در سازمان است، تاثيرگذاری داشته باشند. 
شايد برای شما جالب باشد برای بسياری از سازمان‌ها و شرکت‌ها، تنها ذهنيت از طراحی سازمان، همان ساختار سازمانی است؛ در حالي‌که آشنايي با ابزارهایی چون مدل ستاره‌ای که در بالا معرفی شد اين درک را به ما منتقل می‌کند که سهم مهم عوامل ديگر می‌تواند بسیار موثر باشد و به طراحی هرچه بهتر و دقيق سازمان کمک کند. 
www.hrjournalist.com