۵ نکته مدیریتی از تجربیات مدیریتی بیل گیتس
۵ نکته مدیریتی از تجربیات مدیریتی بیل گیتس
یکی از راههای موفقیت استفاده از تجربیات موفقیت آمیز دیگران است. در شرایط اقتصادی کنونی دیگر فرصتی برای آزمون و خطا در زمینههای مختلف وجود ندارد؛ زیرا گاهی اوقات این آزمونها هزینههای مالی و زمانی بسیاری را از ما میگیرد.
آزمونهایی که بهراحتی و با رجوع به بزرگان هر حوزه میتوانیم از تجربیات آنها استفاده کرده و درصد خطای خود را به حداقل برسانیم.
بیل گیتس یکی از مدیران موفق است که دارای تجربههای مدیریتی بسیار زیادی است که در این متن به چند مورد از آنها اشاره خواهیم کرد.
استفاده از کلمه جادویی “نه “
این توصیه ایست که گیتس شخصاً از “وارن بافت” فراگرفته و برای هر فردی اعم از ثروتمند یا فقیر کاربردی است. شما باید بهعنوان یک مدیر، همسر، پدر، دانشآموز و بهصورت کلی بهعنوان هر فردی که در اجتماع حضور دارید و نقشی را بر عهدهدارید توانایی استفاده از کلمه “نه ” را داشته باشید. همواره زنجیرهای بیپایان از فرصتها، کارهایی برای انجام دادن، تجربیات متفاوت و … وجود دارد.
در چنین دنیای شلوغی دانستن آنکه چه زمانی باید به پروژهها، دعوتنامهها و سایر درخواستها به نفع استفادهی بهینه از زمان خود نه بگویید، مهمترین مهارتی است که باید فرابگیرید. این ویژگی به شما یاد میدهد که بدانید دقیقاً چه مواردی برای شما اهمیت دارد. درنتیجه تمرکز خود را تماماً بر آن معطوف خواهید کرد.
انتقاد
یکی از مهارت مهم برای موفقیت در زندگی با دقت گوش دادن به دیگران است. گیتس در کتاب “Business @ the Speed of Thought”یادآور شده است: از خبرهای بد با آغوش باز استقبال کنید تا بدانید که دقیقاً در کجا نیازمند بهینهسازی و پیشرفت هستید؛ زیرا انتقادات معمولاً فرد را با زاویههای جدید از موضوع مواجه میسازد که پیش از آن پنهان بودهاند. هرچند چندان دوست ندارد که دیگران به انتقاد از نحوهی تفکر و عمل وی بپردازند؛ اما در فقدان این موضوع، پیشرفت فردی بسیار کندتر خواهد بود. شما باید پذیرا و شنونده تمامی انتقادات باشید ولی درنهایت این شما هستید که باید از قوهی قضاوت خود برای تشخیص انتقادات مناسب و کاربردی از موارد بیفایده استفاده کنید. بهعنوان یک مدیر یا فروشنده به حرفهای مشتریان ناراضی خود اهمیت دهید چون علاوه بر تأثیرگذاری احساسی و ایجاد یک مشتری وفادار، گاهی اوقات شمارا با نکتههایی قابلتأمل در کسب و کار شما آشنا خواهند کرد.
خوشبینی
زندگی شخصی گیتس بیانگر یک نمونهی جالب از اعتقاد به فلسفهی خوشبینی است. وی یکبار در سال ۲۰۱۳ در کالج استنفورد گفت: “معمولاً خوشبینی را بهعنوان امید پوچ و بیهوده نگاه میکنند؛ اما بدون هیچ شکی میتوان گفت که یک نوع ناامیدی کاذب نیز همواره وجود دارد که باید بهشدت از آن پرهیز کرد “.
در دنیایی که بیشتر اتفاقات به شکلی بدبینانه و ناخوشایند رقم میخورد، داشتن دیدی خوشبینانه دشوار است؛ اما واقعیت این است که بدون داشتن فلسفهی خوشبینی هیچکس اقدام به سرمایهگذاری در یک ایده، راهاندازی کسب و کار جدید و ساخت یک محصول جدید را نخواهد کرد.
اگر شما دید خوشبینانه نداشته باشید دلیلی برای اینکه هرروز صبح به سراغ کار خود بروید و فعالیت خود را شروع کنید ندارید. پس همهی ما به نحوی دارای دید خوشبینانه در تمام ابعاد زندگی خود هستیم اما به شدتهای مختلف. زمانی که پای صحبت بسیاری از کارآفرینان بنشینیم بسیاری به آینده بازار ناامید هستند اما به این توجه نمیکنند که چرا باوجود ناامیدی هنوز هم به سرکار میروند. این نشان میدهد که این افراد نیز دارای نگاه خوشبینی هستند. همهی ما برای ادامه فرآیند زندگی و پویایی نیازمند حس خوشبینی و امید در زندگی هستیم.
پذیرش شکس
گیتس در کتاب “دیگر خود ” بانام“The Road Ahead”نوشته است: “موفقیت یک معلم پست است که افراد باهوش را بهگونهای اغوا میکند که به این باور برسند که هیچگاه شکست نمیخورند “. وی بیان میکند که امروز فکر کردن به یک محصول شکستناپذیر منجر به از دست رفتن و منسوخ شدن ایدههای فردا میشود. قطعاً افراد موفقیت را بیش از شکست میپسندند؛ اما این شکست است که بیش از هر چیز دیگری منجر به یادگیری انسان میشود و بهترین فرصتها را برای رشد در اختیار قرار میدهد. بسیاری از ما در رویارویی با اولین شکست از ادامه مسیر خود منصرف شده و انگیزه خود برای ادامه راه را از دست میدهیم و یا گاهی به این نتیجه میرسیم که بهطور کامل آن فرآیند را کنار بگذاریم. باید در زندگی به شکستها بادید بسیار بهتری نگریست و از دست آوردها و نتیجهگیریهای آن بیشترین استفاده را برد.
تمرکز بر یک هدف مشخص و دنبال کردن آن
گیتس در یک نامه سرگشاده، درسهایی از تاریخ ماشین بخار را یادآور شده است: چنانچه یک هدف مشخص را تعریف کنید و مقیاسی برای نشان دادن میزان پیشرفت در مسیر این هدف داشته باشید، به نتایج شگفتانگیز خواهید رسید. وی همچنین تأکید کرده که البته یافتن یک هدف مشخص و مقیاس صحیح برای برآورد پیشرفت، سخت و دشوار است: زیرا اگر این موضوع ساده بود همهی افراد درنهایت تبدیل به شخصیتهای موفق میشدند. همهی ما باید در تمامی ابعاد زندگی خود یک هدف مشخص را تعیین کرده و پسازآن تمامی حرکات و برنامهریزیهای خود را بررسی کنیم که آیا در راستای اهداف تعیینشده است یا خیر. درصورتیکه شمارا به سمت موفقیت در هدف خود سوق ندهد، هرچند کاری کوچک، بزرگ، سودآور و … باشد اما در راستای اهداف شما نباشد بهتر است با جملهی “نه ” از آن عبور کنید.
منبع: اقیانوس آبی