بررسی تأثیر مدیریت دانش بر کارایی زنجیره تأمین

 

عنوان: بررسی تأثیر مدیریت دانش بر کارایی زنجیره تأمین در بخش فراساحل نفت‌وگاز
مولفین:
احمدرضا اعتمادی، دکتر احمدرضا کسرایی
موضوع:
مدیریت دانش
سال انتشار(میلادی):
۲۰۲۰
وضعیت:
تمام متن
منبع:
فصلنامه مدیریت راهبردی دانش سازمانی، سال اول ، شماره ۳، زمستان ۱۳۹۷
تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com

 چکیده:
امروزه مدیریت زنجیره تأمین به‌عنوان یک عامل مؤثر در دستیابی به مزیت رقابتی در سازمان‌های مختلف مطرح است. می‌توان گفت این سازمان‌ها نیستند که با یکدیگر رقابت می‌کنند، بلکه زنجیره‌های تأمین جهت کسب بیشتر بازار با یکدیگر در رقابت‌هستند. ازسوی‌دیگر، سازمان‌ها دریافته‌اند که دانش، راهبردی‌ترین منبع سازمانی و محور رقابت و بقا محسوب می‌شود.
مدیریت دانش و پیاده‌سازی آن در زنجیره تأمین، می‌تواند به‌عنوان یک عامل اثربخش درجهت افزایش کارایی زنجیره تأمین لحاظ شود. ‌هدف این مطالعه که در یکی از بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین شرکت‌های فعال در حوزه فراساحل نفت‌وگاز اجرا شد، تعیین نقش مدیریت دانش در کارایی زنجیره تأمین است. در این مطالعه، براساس ادبیات تحقیق، مدل مفهومی، ارائه و برمبنای آن فرضیه‌ها تدوین شد. جامعه آماری این تحقیق مدیران و کارشناسان شرکت تأسیسات دریایی بوده و نمونه براساس رویکرد غیراحتمالی ‌هدف‌مند انتخاب شد که بالغ بر ۳۳ نفر بوده است. به‌دلیل تعداد محدود نمونه آماری، برای آزمون فرضیه‌ها از روش معادلات ساختاری و نرم‌افزار smart PLS  نسخه (۲) بهره گرفته شده است. باتوجه‌به تحلیل داده‌ها تمام فرضیه‌ها تأیید شد و براساس بارهای عاملی نیز اولویت‌بندی‌ها صورت گرفت. براین‌اساس، درمورد مدیریت دانش، شاخص «حفظ دانش» با ضریب ۶۱۲/۰ مؤثرترین و شاخص «تسهیم دانش» با ضریب ۳۱۱/۰  کم‌ترین  تأثیر را در کارایی زنجیره تأمین دارد. باتوجه‌به اهمیت بالای شاخص حفظ دانش، می‌توان با ایجاد زیرساخت‌های مناسب فناوری اطلاعات و نیز ذخیره به‌موقع دانش ازطریق این زیرساخت‌ها و سیستم‌ها، درجهت کارایی‌ هرچه‌بیشتر زنجیره تأمین، اقدام کرد.
کلیدواژه‌ها: زنجیره تأمین؛ مدیریت دانش؛ فراساحل نفت‌وگاز.

مقدمه
توسعه دانش و آگاهی از محصولات، روندها و کارکنان باعث ارتقای ارزش در سازمان می‌شود (چنگ  و ‌همکاران، ۲۰۰۸). مدیریت دانش، اطلاعات و داده‌ها را ازطریق شناسایی دانش مفید، برای مدیران به ارزشی پایدار تبدیل می‌کند. مدیریت دانش، شامل روندهایی است که کاربرد و توسعه دانش سازمانی را تسهیل می‌کند تا ارزش ایجادشده را به مزیت رقابتی مداوم تبدیل کند (ژائو  و ‌همکاران،۲۰۱۲). باید توجه داشت که دانش، مزیت رقابتی است که اگر به‌درستی شناخته شود و مورد کاربرد قرارگیرد، مدیریت زنجیره تأمین را به ابزار قدرتمند در سازمان تبدیل می‌کند (نوع‌دوست و معتمدفر، ۱۳۹۵). راه‌اندازی نظام (سیستم) مدیریت دانش، انعطاف زنجیره را در پاسخ به تقاضای متغیر مشتریان افزایش می‌دهد. به‌علاوه، امکان تسهیم دانش کسب‌شده از مشتری نهایی را به‌صورت نظام‌مند بین کلیه اجزای زنجیره تأمین، فراهم می‌آورد (ماریا   و‌همکاران، ۲۰۱۷). باید توجه نمود که در فضای مشارکتی امروز،‌ همکاری بین اعضای زنجیره باید فرهنگی باشد که سبب انتقال دانش میان اعضا ‌شود (ماراویلاس و مارتینز، ۲۰۱۹). انطباق مدیریت دانش با زنجیره تأمین،‌ همکاری لازم را در محیط فراهم می‌کند تا زنجیره به شکلی کارا و اثربخش به یک جایگاه رقابتی راهبردی در بازار تبدیل شود. به‌عبارت‌دیگر، مدیریت‌کردن دانش درون زنجیره تأمین به سازمان‌ها در استفاده مؤثر از منابع کمک نماید (مارا و‌همکاران، ۲۰۱۲). بنابراین، الگوی ترکیبی زنجیره تأمین و مدیریت دانش که نشانگر عوامل مؤثر بر کارایی زنجیره تأمین مبتنی‌بر مدیریت دانش بوده و اولویت‌بندی آنها را مشخص نماید، حائز اهمیت است. در این مطالعه،‌ هدف بررسی کارایی زنجیره تأمین مبتنی‌بر مدیریت دانش در شرکت مهندسی و ساخت تأسیسات دریایی ایران است که شاید بتوان اظهار نمود، بزرگ‌ترین و اصلی‌ترین شرکت فعال در حوزه فراساحل صنعت نفت‌وگاز کشور است.  یکی از راهبردهای اساسی جمهموری اسلامی ایران، بهره‌برداری بهینه از منابع و میادین گازی و نفتی در کشور است. بند ۱۴ سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی که از جانب مقام معظم رهبری ابلاغ شده نیز به این شرح است: «افزایش ذخایر راهبردی نفت وگاز کشور به‌منظور اثرگذاری در بازار جهانی نفت‌وگاز و تأکیدبر حفظ و توسعه ظرفیت‌های تولید نفت‌وگاز، به‌ویژه در میادین مشترک» (ابلاغیه مقام معظم رهبری درارتباط با سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی، ۳۰/۱۱/۹۲) در سند ملی راهبرد انرژی کشور مصوب ۲۸/۰۴/۹۶‌ هیئت وزیران). در بخش راهبردهای مرتبط با نفت‌وگاز، به این دو مورد اشاره شده است: «توسعه و بهره‌برداری حداکثری از کلیه میادین مشترک نفتی و گازی درراستای حفظ منافع ملی کشور» و «کاهش ضایعات و تلفات در بخش تولید، انتقال، توزیع و مصرف انرژی». براین‌اساس، موردمطالعه این پژوهش، شرکت تأسیسات دریایی است.

مبانی نظری
زنجیره تأمین

افزایش روزافزون رقابت میان شرکت‌ها، موجب انتقال این رقابت به زنجیره تأمین شرکت‌ها و اهمیت‌یافتن زنجیره تأمین شده است (ماریا و ‌همکاران، ۲۰۱۷). در سال‌های اخیر، مدیریت زنجیره تأمین، به‌دلیل جهانی‌شدن بازارهای کسب‌وکار، اهمیت فراوانی پیدا کرده است (ژائو و و ‌همکاران، ۲۰۱۲). زنجیره تأمین شامل تمام فعالیت‌های مرتبط با جریان مواد و اطلاعات از تأمین‌کنندگان مواد اولیه تا تحویل محصول به مشتری نهایی است و بر بهبود خدمت‌رسانی، سود‌آوری و عملکرد سازمان تمرکز دارد (وینود و آراویندراج ، ۲۰۱۲). افزایش تنوع در تقاضا، پیشرفت‌های فناوری اطلاعات، رقابت در عرصه جهانی و افزایش قوانین و مقررات دولتی، سازمان‌ها را به تمرکز بر زنجیره تأمین، ملزم کرده است (کیلنچی و اونال ، ۲۰۱۱).  زنجیره تأمین را می‌توان به‌عنوان زنجیره‌ای که ازطریق مدیریت اثربخش جریان مواد، اطلاعات و پول، سعی در ایجاد ارتباط مؤثر میان مشتریان و تأمین‌کنندگان سازمان دارد، توصیف کرد (آگاروال  و ‌همکاران، ۲۰۰۶). تاکو و رابینسون پس از بررسی‌های فراوان، به این نتیجه رسیدند که سطوح مختلفی در تجزیه‌وتحلیل زنجیره تأمین وجود دارد؛ ازیک‌طرف، مباحث تصمیم‌گیری مرتبط با سطوح راهبردی و تحلیل خط‌‌مشی و ازطرف‌دیگر با سطوح عملیاتی و تاکتیکی مرتبط می‌‌باشند. سورنسن  (۲۰۰۵) گرچه تعاریف مدیریت زنجیره تأمین را متنوع می‌داند، اما سه جزء تمرکز بر جریان مواد، مالی و اطلاعات میان شرکت‌ها در زنجیره شبکه و ادغام فرایندها در محدوده‌های شرکت را در این تعاریف برجسته می‌نماید (نوع‌دوست و معتمدفر، ۱۳۹۵).
شاید اساسی¬ترین مسیر تکامل کسب‌وکار در طی دهه گذشته، طلوع اقتصاد جدید باشد. طبیعت پرشتاب و پویای بازارهای جدید در میان بسیاری از شرکت¬ها، به‌وسیله یکپارچه‌ساختن و رونق‌دادن منابع دانشی، خود سبب خلق ارزش‌های جدید و گذار از انقلاب کشاورزی شده‌اند (گلد  و دیگران، ۲۰۰۱).‌ همچنین، انقلاب صنعتی که منبع آن سرمایه و نیروی کار بود، شاهد انقلاب اطلاعاتی بود که در آن منبع ارزشمند و کلیدی خلق ثروت، دانش است (کلمنسون و اسلوتنیک ، ۲۰۱۶). به‌عبارت‌دیگر، دانش به یکی از نیروهای محرک اساسی برای موفقیت کسب‌وکار بدل شده است و با مقوله دانش مانند دیگر منابع ملموس به‌طور نظام‌مند رفتار شده است (وونگ ، ۲۰۱۱). در سا¬ل‌های آتی، تنها شرکت¬هایی که دانش جدید رقابت‌پذیری خلق می¬نمایند و آن را به‌طور مؤثر و کارا مورد استفاده قرار می¬دهند، در ایجاد مزیت رقابتی موفق خواهند بود (لین ، ۲۰۱۳). گلد و‌ همکاران (۲۰۰۱) مسئله مدیریت دانش مؤثر را با رویکرد قابلیت¬های سازمانی بررسی نمودند. این رویکرد اظهار می¬دارد که زیرساختار دانشی شامل فناوری، ساختار و فرهنگ‌ همسو با فرایند دانشی متشکل از اکتساب دانش، تبدیل دانش، کاربرد دانش و حفاظت از دانش، قابلیت‌هایی حیاتی ‌هستند و یا به‌عبارتی پیش‌شرط‌هایی برای مدیریت دانش مؤثر‌ هستند. نتایج حاصله یک مبنایی برای درک و شناخت آمادگی رقابتی یک شرکت را زمانی که وارد یک برنامه مدیریت دانش می‌شود، فرهم می‌آورد (گونزالس  و ‌همکاران، ۲۰۱۵).

مدیریت دانش
امروزه باتوجه‌به شرایط رقابتی، دانش به‌عنوان بااهمیت‌ترین سرمایه، جایگزین سرمایه¬های مالی و فیزیکی شده است. لذا،‌ هر شرکت می¬باید برای حفظ بقا در بازار به‌منظور کسب دانش، تلاش مضاعف نماید (چن و ‌همکاران، ۲۰۱۱). دانش، می‌تواند به‌عنوان یکی از منابع راهبردی سازمانی به‌منظور ترفیع عملکرد رقابتی سازمان، مورد توجه قرار گیرد (عمر و‌ همکاران، ۲۰۱۹).
ازطرف‌دیگر، کسب‌وکار دانش‌محور، نیازمند رویکردی است که دارائی¬های نامشهود سازمانی نظیر دانش و شایستگی¬های منابع انسانی، نوآوری، روابط با مشتری، فرهنگ سازمانی، رویه‌ها و ساختار سازمانی را دربرگیرد (وونگ، ۲۰۱۱).
در زمین? تعریف مدیریت دانش، توافق عام وجود ندارد و حداقل بیش از ۷۰ تعریف از مدیریت دانش وجود دارد که‌ هریک ابعادی از آن را نمایش می‌دهد. اغلب تعاریف مدیریت دانش، نشان‌دهنده جریان و فرایندی است که نشئت‌گرفته از ماهیت سیال دانش است. فرایند تولید، ذخیره‌سازی و به‌اشتراک‌گذاری اطلاعات ارزشمند و نیز دیدگاهها و تجربه در درون و میان جوامع انسانی و سازمانی با علایق و ضرورت‌های مشابه را مدیریت دانش گویند (گویهانس و کاستا ، ۲۰۰۴). ازآنجاکه، دانش از اهمیت زیادی برای شرکت‌ها برخوردار است و به‌نوبه‌خود، از نهادهای به‌سوی مفهوم‌سازی و یکپارچه‌سازی دانش است، مدیریت دانش، فعالیتی اساسی و یکی از چالش‌های عصر ما به‌شمار می‌رود (صادقی دروازه و ‌همکاران، ۱۳۹۷). از دیدگاه راهبردی، به‌کارگیری مدیریت دانش در سراسر سازمان به دیدگاه نظام‌مند نیاز دارد که نقش راهبردی دانش و ارتباط آن با تصمیمات کلیدی و فرایندها را به‌درستی درک و به ارتقای تولید، تسهیم و استفاده از دانش کمک کند (اوگی یلا ، ۲۰۱۵).
ازسوی‌دیگر، مدیریت دانش، نقش کلیدی در تضمین موفقیت کسب‌وکار یا مزیت رقابتی ازطریق گرفتن و به‌اشتراک‌‌گذاشتن تجربه و اطلاعات به‌‌شمار می‌آید. اهمیت و مزیت راهبردی مدیریت دانش، توانایی سازمان در شناسایی درست منابع دانشی است که سازمان را درجهت کسب مزیت رقابتی بهبود می‌بخشد (صادقی دروازه و‌ همکاران، ۱۳۹۷).‌ هدف اصلی مدیریت دانش، بهبود ‌هم‌زمان بهره‌وری و رقابت‌پذیری است که می‌تواند در ارائه مزیت رقابتی پایدار که به‌دشواری قابل تقلید توسط رقباست به سازمان یاری رساند و سازمان را در موقعیت رهبری‌بخش خود قرار دهد (صادقی دروازه و ‌همکاران، ۱۳۹۷). فرهنگ خلق، حفظ و به‌کارگیری دانش از عوامل مؤثر در یادگیری سازمانی بوده و تأثیر مثبتی در فرایندهای اجرایی سازمان دارد (لون، ۲۰۱۹ ).

مدیریت دانش در زنجیره تأمین
باتوجه‌به چالش‌های فراوان در محیط‌های کسب‌وکار در بازارهای مختلف، دانش به‌عنوان ابزاری قدرتمند جهت دستیابی به مزیت رقابتی مدنظر قرار می‌گیرد. ازنظر کالسون (۲۰۱۴)، مدیریت زنجیره تأمین نهتنها بر منابع مشهود بلکه بر منابع نامشهود،‌ همچون دانش نیز تمرکز دارد. درنتیجه، خلق مؤثر دانش، اولویت اول زنجیره‌های تأمین به‌شمار می‌آید. نتایج مشهود خلق دانش، توسعه‌یافتن کارکنان و رضایت مشتریان است. ثبت بهترین تجربیات و درس‌های آموخته‌شده و تشریح چگونگی انجام امور اجرایی، بستر ایجاد یک زنجیره تأمین یادگیرنده را فراهم می‌کند (نوع‌دوست و معتمدفر، ۱۳۹۵).
جدول یک، گام‌های پیاده‌سازی مدیریت دانش در زنجیره تأمین را نشان می‌دهد (لین و کئوک، ۲۰۰۶، به‌نقل از نوع‌دوست و معتمدفر، ۱۳۹۵):

جدول ۱٫ گام‌های پیاده‌سازی مدیریت دانش
ردیف    گام    شرح
۱    شروع پروژه    پذیرش و حمایت سطوح بالای سازمانی از عوامل مهم در موفقیت پروژه و اجرایی‌شدن نظام مدیریت دانش است و بدون آن، پروژه بسیار کند پیش می‌رود.
۲    برنامه‌ریزی راهبردی مدیریت دانش در زنجیره تأمین    زنجیره برای تحقق اهداف دانشی خود به یک راهبرد دانش نیاز دارد.
۳    سازماندهی    استفاده مؤثر از نظام مدیریت دانش در ارتباط با افراد است که شامل مدیر عامل، معاون، دانش، کارمندان عالی‌رتبه و مدیران، اعضا و رهبران گروه‌های تعاملی، توسعه‌دهندگان و کارکنان نظام مدیریت دانش است.
۴    اقدامات راهبردی    مهندسی مجدد فرایندها، ایجاد گروه‌های تعاملی، انتخاب تعدادی از دپارتمان‌های وظیفه‌ای مشابه و‌ همکار در طول زنجیره
۵    فرهنگ‌سازی    رفع مسائل فرهنگی ازطریق اقداماتی جهت آشنایی منابع انسانی زنجیره تأمین با مدیریت دانش
۶    فناوری‌های موردنیاز    فناوری ارتباطات، فناوری‌ همکاری و فناوری ذخیره‌سازی و بازیابی

برای به‌کارگیری زنجیره تأمین، مدیران باید به‌نحومؤثر، دانش را در سازمان پیاده و مدیریت کنند. مدیریت دانش نه‌تنها برای دستیابی به ‌همگرایی نظام‌مند و راهبردی برای سازمان‌ها در روند زنجیره تأمین حیاتی است، بلکه برای اتحاد و یکپارچگی فرایندهای کلیدی از مصرفکنندگان نهایی تا عرضه‌کننده اصلی، لازم و ضروری است (منتزر  و ‌همکاران، ۲۰۰۱).

پیشینه پژوهش
پیشینه خارجی و داخلی به شرح زیر است:
نوع‌دوست و معتمدفر (۱۳۹۵) نشان دادند که «استفاده از نظام فناوری اطلاعات برای ارائه دانش، رهبری و مدیریت» و «استفاده از برنامه‌های توسعه تأمین‌کننده»، بیشترین تأثیرگذاری و کم‌ترین تأثیرپذیری را نسبت به سایر راهکارهای پذیرش مدیریت دانش در زنجیره تأمین دارند. شجاعی (۱۳۹۵)، موانع اجرای پیاده‌سازی مدیریت دانش در زنجیره تأمین را مورد بررسی قرار داد. احمدی و نیک‌آبادی (۱۳۹۴) نشان دادند که کسب، خلق و تولید دانش، نقش مهمی در فرایند مدیریت دانش دارند. درستکار و نیک‌آبادی (۱۳۹۴) نشان دادند که مؤلفه‌های کسب، خلق، تولید دانش و استفاده، کاربرد و نگهداری، بیشترین اهمیت را در میان فرایندهای مدیریت دانش داشته و بیشترین تأثیر را بر سطح عملکرد فرایندهای مدیریت دانش می‌گذارند.
راساریو  و ‌همکاران (۲۰۱۷) با بررسی نقش مدیریت دانش در مدیریت زنجیره تأمین که با رویکرد کیفی و تحلیل‌محتوا انجام شد، مدیریت دانش را به‌عنوان سازوکار مؤثری در یکپارچه‌سازی زنجیره تأمین، تنظیم راهبرد زنجیره تأمین و تقویت‌کننده زنجیره تأمین معرفی کردند. انریکوئز  و ‌همکاران (۲۰۱۶) روش نظام دانش سازمانی ساده را به‌عنوان عاملی جهت پشتیبانی زنجیره تأمین در سازمان مطرح کردند. چرچیونه و اسپوزیتو  (۲۰۱۶) به مرور ادبیات در حوزه مدیریت دانش و زنجیره تأمین پرداخته و در این خصوص شکاف‌های تحقیقاتی را مطرح کردند. کلمونس و اسلاتیک  (۲۰۱۶)، تأثیر اختلالات در زنجیره تأمین را جهت پیاده‌سازی کیفیت مورد بررسی قرار دادند. گونزالس و‌ همکاران (۲۰۱۵) ارتباطات مبتنی‌بر دانش حاصل از ارتباط با تأمین‌کنندگان، مشتریان، رقبا و دانشگاه‌ها برای توسعه و نوآوری در محصولات جدید را بررسی کردند. نتایج تحقیق آنها نشان داد، وسایل ارتباطی رسمی، تأثیر منفی بر ارتباطات میان دانش کسب‌شده از تأمین‌کننده دارد. پاتیل  و کانت (۲۰۱۶) با به‌کارگیری روش دیمتل فازی، راهکارهای پیاده‌سازی موفق مدیریت دانش در زنجیره تأمین را مورد بررسی قرار دادند. وای  و کوان (۲۰۱۱) با با بررسی قابلیت‌های مدیریت دانش و مدیریت زنجیره تأمین در عملکرد سازمانی، دریافتند که پیاده‌سازی دقیق زنجیره تأمین براساس قابلیت‌های مدیریت دانش، سبب بهبود عملکرد سازمانی می‌شود. براساس مطالب فوق، مدیریت دانش و ابعاد آن می‌تواند بر کارایی زنجیره تأمین و بهبود عملکرد آن مؤثر باشد. باتوجه‌به اهمیت صنعت نفت‌وگاز در کشور از جنبه‌های مختلف، از مدیریت دانش می‌توان درجهت کارایی زنجیره تأمین بهره گرفت که این موضوع در صنعت نفت‌وگاز و به‌ویژه حوزه فراساحل تاکنون مورد توجه قرار نگرفته است.

چارچوب مفهومی
قابلیت‌ها و شاخص‌های مدیریت دانش به شرح زیر می‌باشند:
کسب دانش، معرف فرایند دستیابی و تنظیم دانش فردی و ساختاردهی و ارتباط‌دهی آن با سامانه دانش سازمانی است (نوناکا  و ‌همکاران۲۰۰۲).
تسهیم  دانش، فرایند اجتماعی است که در آن افراد با دانش گوناگون با یکدیگر ارتباط و تعامل برقرار می‌کنند و درنتیجه، کیفیت و کمیت دانش نهان و آشکار را در سازمان افزایش می‌دهند (تسنگ و لین ، ۲۰۱۰).
به‌کارگیری دانش دربردارنده فعالیت‌های استفاده از قابلیت‌های سازمانی ازطریق کاربرد در ایجاد، باز تولید و عرضه خدمات و محصولات قابل‌فروش به بازار است  (وینسر ، ۲۰۱۲).
حفظ دانش شامل محافظت از دانش سازمانی در برابر استفاده‌های غیرقانونی، نامناسب و ربوده‌شدن دانش است. این فرایند در کسب و حفظ مزیت رقابتی پایدار، نقش مهمی دارد (گلد و ‌همکاران، ۲۰۰۱).
درخصوص کارایی زنجیره تأمین، از شاخص‌های مدل اسکور شامل پایداری، پاسخگویی، چابکی،‌ هزینه و مدیریت دارایی به تعاریف زیر استفاده می‌شود:
پایداری: شاخص پایداری، توانایی انجام وظایف موردنیاز را فراهم می‌کند. پایداری بر قابل‌پیش‌بینی‌بودن خروجی‌های یک فرایند تأکید دارد (وینسر، ۲۰۱۲).
پاسخگویی: این شاخص، سرعت انجام وظایف را توصیف می‌کند. شاخص کلیدی مدل اسکور برای پاسخگویی، زمان انجام سفارش است (وینسر، ۲۰۱۲).
چابکی: چابکی در زنجیره تأمین انعطاف‌پذیری آن در پاسخگویی به تغییرات تصادفی در بازار به‌منظور دستیابی یا حفظ مزایای رقابتی است. شاخص کلیدی مدل اسکور در چابکی، انعطاف‌پذیری و در دسترس‌بودن است (وینسر، ۲۰۱۲).
هزینه:‌ هزینه یک شاخص مهم کارایی زنجیره تأمین است. شاخص کلیدی‌ هزینه، کل‌ هزینه‌هایی است که انجام شده است (وینسر، ۲۰۱۲).
مدیریت دارایی: مدیریت داراییِ زنجیره تأمین به کارآیی یک سازمان در مدیریت دارایی‌ها برای حمایت از رضایت مشتریان اشاره دارد (وینسر، ۲۰۱۲)
براساس مطالب فوق، مدل مفهومی تحقیق به صورت نمودار (۱) مطرح می‌شود:


روش پژوهش
پژوهش حاضر از لحاظ ‌هدف، کاربردی و ازنظر نحوه جمع‌آوری داده‌ها، توصیفی از نوع پیمایشی است.
ابزار و روش گردآوری داده‌ها
ابزار گردآوری داده‌ها پرسشنامه و روش آن، میدانی است. سؤالات مدیریت دانش برگرفته از پرسشنامه استاندارد پاتریک و‌ همکاران (۲۰۰۹) ( ۱۶ گویه و برای‌ هر بعد ۴ گویه) است و کارایی زنجیره تأمین نیز براساس پرسشنامه مدل اسکور با ۱۰ سؤال مورد سنجش قرار گرفته است. برای بومی‌سازی و انجام اصلاحات براساس شرایط سازمان موردمطالعه از نظر متخصصین نیز استفاده شده است.
جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری این تحقیق، مدیران و کارشناسان شاغل در بخش تأمین کالا و خدمات پشتیبانی شرکت می‌باشند. روش نمونه‌گیری غیراحتمالی ‌هدف‌مند با درنظرگرفتن ۳ شرط زیر است:
۱٫ حداقل مدرک کارشناسی؛
۲٫ حداقل ۵ سال فعالیت در بخش تأمین کالا یا پشتیبانی؛
۳٫ آشنایی کلی با فرایندهای تأمین کالا و نیز مباحث زنجیره تأمین و مدیریت دانش.
براساس شروط فوق، نمونه آماری بالغ بر ۴۰ نفر شد.
روش تجزیه‌وتحلیل داده‌ها
به‌منظور تعیین روش تجزیه‌وتحلیل داده (بهنجار (نرمال)‌ بودن و یا بهنجار‌نبودن توزیع داده‌ها) در ابتدا آزمون کولموگروف ـ اسمیرنوف مورد بهره گیری قرار می‌گیرد که نتایج آن مطابق جدول (۲) است.

بحث و نتیجه‌گیری
جامعه امروز، جامعه دانشی است که سازمان‌ها می‌توانند از دانش، برای اتخاذ و پیاده‌سازی تصمیمات راهبردی استفاده نمایند. ازسوی‌دیگر، در محیط‌های پرچالش امروزی اعم از محیط‌های ملی، منطقه‌ای و بین‌المللی، زنجیره تأمین یکی از عواملی است که سبب ایجاد مزیت رقابتی در سازمان‌ها می‌شود. در این مطالعه، براساس ادبیات تحقیق، شاخص‌های مدیریت دانش، تعیین و کارایی زنجیره تأمین نیز براساس مدل اسکور مورد بررسی قرار گرفت. سپس براساس توزیع پرسشنامه میان نمونه آماری در شرکت تأسیسات دریایی ایران و انجام تحلیل‌های آماری، فرضیه‌های تحقیق تأیید شد. آنچه که از تحلیل‌های انجام‌شده می‌توان دریافت این است که دانش، عاملی است که بر زنجیره تأمین تأثیرگذار است و براساس آن می‌توان کارایی زنجیره تأمین را بهبود بخشید.
خلاصه نتیجه فرضیه‌ها در جدول (۵) آمده است.

نتایج به‌دست‌آمده در این تحقیق و اینکه مدیریت دانش بر کارایی زنجیره تأمین مؤثر است، با نتایج تحقیقات راساریو و‌ همکاران (۲۰۱۷)، گونزالس و‌ همکاران (۲۰۱۵) و پاتیل و‌ همکاران (۲۰۱۴) همخوانی دارد. براساس فرضیه اول و براساس بار عاملی سؤالات، می‌توان پیشنهاد نمود که باید سازوکارهایی نظیر استفاده از تجارب آموخته شده در پروژه‌ها استفاده کرد و دانش را در سازمان تولید نمود. یکی از سازوکارها، برقراری برنامه‌های تشویقی ساختارمند و انگیزاننده‌ای است که افراد سازمان را نسبت به تولید دانش علاقه‌مند نماید. درخصوص فرضیه دوم، براساس بار عاملی سؤالات، می‌توان پیشنهاد نمود که با استفاده از زیرساخت‌های فناوری اطلاعات و یا استفاده از عوامل انگیزشی، کارکنان را به اشتراک و تبادل دانش تشویق نمود. باتوجه‌به فرضیه سوم، براساس بار عاملی سؤالات، از دانش برای نیازهای مهم رقابتی و در حل مشکلات موجود از ارتباط سریع بین منابع دانشی استفاده شود.‌ همچنین، با برگزاری جلسه‌ها، کارکنان را با فواید استفاده از دانش موجود در انجام پروژه‌ها آشنا و آنها را به کاربرد دانش علاقه‌مند نمود. براساس فرضیه چهارم، زیرساخت‌های لازم فناوری اطلاعات به‌منظور حفظ و نگهداری دانش در سازمان وجود داشته باشد.‌ همچنین به‌منظور تصمیم‌گیری‌های بهتر، اطلاعات به‌صورت روشن و منظم سازماندهی شود. سایر پیشنهادات به شرح زیر است:
مدیران برای به‌روزرسانی، مستندسازی و ساختارمند‌نمودن دانش کسب‌شده، برنامه‌ریزی کرده و از دانش ضمنی و آشکار کارکنان برای حل مشکلات سازمان، استفاده نمایند. با افرادی که خدمت آنها رو به پایان است، مصاحبه انجام شده و تجربیات آنها مستند شود تا بتوان از این دانش ضمنی که مهم‌ترین سرمایه سازمان است، استفاده کرد. برای اکتساب دانش موردنیاز سازمان، به ایده‌های جدید کارکنان پاسخ مثبت داده شده و بدون احساس ترس و یا تمسخر انجام شود.
یکی از محدودیت‌های این تحقیق، تعداد نمونه آماری پایین بود و محدودیت دیگر آن، این است که متغیرهای دیگری نظیر فرهنگ سازمانی و منابع انسانی نیز می‌توانند در کارایی زنجیره تأمین مؤثر باشند که در این تحقیق تنها مدیریت دانش، مدنظر قرار گرفت لذا به دیگر محققین پیشنهاد می‌شود به بررسی سایر متغیرها در کارایی زنجیره تأمین بپردازند.‌ همچنین باتوجه‌به محدودیت‌هایی که در استفاده از پرسشنامه وجود دارد، از سایر روش‌ها نظیر مصاحبه یا مشاهده استفاده و نتایج را با تحقیق حاضر، مقایسه نمایند.

منابع
درستکار احمدی، ناهید و شفیعی نیک‌آبادی، محسن (۱۳۹۴)، ارائه یک مدل ‌هوشمند فازی برای ارزیابی فرایندهای مدیریت دانش در زنجیره تأمین (موردمطالعه: شرکت ایران‌خودرو)، چشم‌انداز مدیریت صنعتی، ش ۱۸: ۱۷۵-۱۵۳٫
شجاعی، پیام (۱۳۹۵)، مدل‌سازی موانع مدیریت دانش در زنجیره تأمین با استفاده از مدل‌سازی ساختاری تفسیری فازی، چشم‌انداز مدیریت صنعتی، ش ۲۱: ۵۳-۷۴٫
صادقی دروازه، سعید؛ شول، عباس؛ مزروعی نصر‌آبادی، اسماعیل و  فرهادیان، علی (۱۳۹۷)، نقش قابلیت‌های فرایندی مدیریت دانش در توانمندسازی ساختاری منابع انسانی (موردمطالعه: دانشگاه علامه طباطبائی)، فصلنام? مدیریت راهبردی دانش سازمانی دانشگاه جامع امام حسین (ع)، سال اولف ش ۱: ۷۲-۴۹٫
همتی نوع‌دوست، مهناز و معتمدفر، آسیه (۱۳۹۵)، مدل‌سازی ساختاری تفسیری راهکارهای پذیرش مدیریت دانش در زنجیره تأمین صنایع چینی‌آلات بهداشتی، (موردمطالعه: شرکت گلسار فارس)، پژوهشنامه مدیریت اجرایی، سال ۸، ش ۱۶: ۱۳۶-۱۱۱٫
Agarwal, A., Shankar, R., Tiwari, M. (2007). Modeling agility of supply chain. Industrial Marketing Management. Vol. 36, Issue 4, pp. 443–۴۵۷٫
Aitken,J. ,Christipher, M. (2009). Undrestanding Implimentation and Exploiting Agility and Leanness. International Journal of Logistics: Research and Application, 5(1), 59-74.
Cerchione, R., and Esposito, E. (2016). A systematic review of supply chain knowledge management research: State of the art and research opportunities. International Journal of Production, Vol. 21.
Chen, J. S., Lavern, A. (2011). The speed of knowledge transfer within multinational enterprises: the role of social capital. International Journal of Commerce and Management, 21(1), pp. 46-62.
Cheng, J., Yeh, C., Tu, C. (2008). Trust and knowledge sharing in green supply chains. Supply Chain Management: An International Journal, 13(4), pp. 283–۲۹۵٫
Clemons, R., Slotnick, S. (2016). The effect of supplychain disruption, quality and knowledge transfer on firm strategy, International Journal of Production Economics, 178(1), 169-186.
Coulson, T. (2014). The knowledge entrepreneurship challenge: Moving on from knowledge sharing to knowledge creation and exploitation. The Learning Organization, 11 (1), pp. 84 – 93.

توصیه: براساس هماهنگی انجام شده با دیجی کالا، شما میتوانید کلیه کتاب ها، مجلات علمی داخلی و خارجی، پادکست ها، نرم افزارها و ابزارهای آموزشی مورد نیاز خود را از طریق لینک زیر به صورت مجازی و با قیمت مناسب خرید کنید:

–خرید کتابهای علمی
–خرید کتابهای صوتی (پادکست)
–خرید مجلات داخلی و خارجی
–خرید نرم افزارها و ابزارهای آموزشی