طراحی الگوی نوآوری باز در شرکتهای کوچک و متوسط با استفاده از نظر

طراحی الگوی نوآوری باز در شرکتهای کوچک و متوسط با استفاده از نظریه داده بنیاد 

مولفین: میثم بابایی فارسانی، عاطفه امین دوست، ابوذر علیدادی

موضوع: مدیریت دانش

سال انتشار(میلادی): ۲۰۱۹

وضعیت: تمام متن

منبع: فصلنامه مدیریت راهبردی دانش سازمانی، سال اول ، شماره ۲، پاییز ۱۳۹۷: ۹۵ ـ ۱۳۶

تهیه و تنظیم: پایگاه مقالات علمی مدیریت www.SYSTEM.parsiblog.com 

 چکیده: گیری نظری انتخاب شدند. شناسه­ها و عوامل نوآوری باز (۳۴۲ مفهوم کلیدی، ۳۲ مقوله فرعی و ده مقوله اصلی) از مصاحبه­ها مشخص، و در قالب الگوی مفهومی داده­بنیاد تدوین شد. براساس یافته­های پژوهش، مقوله محوری «نوآوری باز» است. شرایط علّی دارای دو بعد عوامل درونی (توان کلیدی، ابعاد سازمانی، پژوهش نوین، مدیریت داراییهای فکری، ویژگیهای شرکتهای کوچک و متوسط و ویژگیهای صنعت مواد غذایی) و عوامل بیرونی (الگوی کسب و کار و تحولات محیطی) است. راهبردهای     مورد نظر عبارت است از: راهبرد­های آسانگر (جستجو، مرزگستری، برونسپاری، شبکه­سازی، پایش شرکا) و راهبرد­های فرصتهای فناورانه (واردشونده، خارج­شونده و متقابل). شرایط زمینه­ای نیز عبارت است از: شرایط سازمانی (ویژگیهای شخصیتی مدیر، زیرساختهای فرهنگی) و شرایط محیطی (پویایی بازار و زیرساختهای قانونی). شرایط مداخله­گر نیز از طریق چالشهای (منابع، توان پویا و نبود اطمینان) بر راهبرد­ها تأثیر می‌گذارد که در نهایت به پیامدهای درونی (بهبود آمادگی سازمانی، بهبود ظرفیت جذب و بهبود زیرساختهای فرهنگی)، پیامدهای بیرونی (دیده­بانی، هوشمندی محیطی، بهبود الگوی کسب و کار، بهبود توانمندیهای همکاری و بهبود رویکرد برونسپاری) و پیامدهای دوسویه (هم­آفرینی) منجر می­شود.

                                                                                                                           


مقدمه

در محیط پویا و رقابتی امروز، سازمانها بشدت به افزایش توانمندیهای نوآوری خود نیاز دارند و این مهم تنها در سایه توجه به منبع ارزشمند دانش و توان خلق و به­کارگیری آن به دست می‌آید. نوآوری سازمانی بدون وجود مدیریت دانش مشارکتی و پویا ظهور پیدا نخواهد کرد و به­همین دلیل وجود مدیریت دانش، اهمیت خیلی زیادی برای سازمانها دارد. سازمانهای امروزی     در     محیطی     بسیار     رقابتی     با     مسائل     گوناگونی همچون     تغییرات سریع     و     غیرقابل     پیش­بینی محیطی، تغییردرسلیقه­هایمشتریانوتقاضایمحصولاتبا کیفیتخوب روبه­روهستندکه سازمانهارامجبورساختهاستتاتنهابهیکیازدوانتخاب موجودتندردهند:انتخاباول تن بهشکستدادنوفناشدندرمحیطپرتلاطمرقابتی ودومینانتخابتغییراتبنیادینبه‌منظورماندندرمحیطرقابتیاست (میرفخرالدینی و همکاران، ۱۳۹۴: ۷۲).

یکی از موضوعاتی که تغییرات را آسان می­کند و از مزایای رقابتی سازمانها شناخته‌شده است (در کنار دانش و خدمات)، خلاقیت و نوآوری است (احمدی، ۱۳۹۲: ۱۵). ضرورت نوآوری در سازمانها تا حدی است که نبود آن را با نابودی سازمان در درازمدت یکی دانسته­اند (چسبرو، ۱۳۹۲: ۱۳).

نوآوری باز پارادایمی است (استنیس­لاواکی و لیسوکا، ۲۰۱۵: ۱۵۲۱) که می­پندارد بنگاه می­تواند و باید از افکار و مسیرهای داخلی و خارجی به بازار بخوبی استفاده کند (چسبرو، ۲۰۰۶: ۱). نوآوری باز به معنای آشکارشدن و نفوذپذیرترشدن مرزهای سازمانی بین شرکتها و محیط بیرونی است (کوپ و گاسمان، ۲۰۰۹: ۳۳۲).

… 

مبانی نظری پژوهش

نوآوری بسته و باز

فرایندیکهدرآنسازمانها،فناوریهایخودرابه­طوردرونیکشفمی­کنند،توسعه می‌دهندوتجاری­سازیمی­کنند، الگوی نوآوری بسته نامیده می­شود (دهقانی­پوده و همکاران، ۱۳۹۲: ۴۶). سرچشمه تمام افکار خوب در داخل سازمان نیست (چسبرو و کروثر، ۲۰۰۶: ۲۳۲). هم­چنین نمی­توان تمام افراد باهوش و نوآور را برای فعالیت در سازمان گرد هم آورد؛ بنابراین سازمانها به­منظور جذب اطلاعات و دانش مفید ­باید در داخل و خارج با این افراد همکاری کنند. به این رویکرد با تبدیل شبکه داخلی به شبکه خارجی در فرایند نوآوری، نوآوری باز گویند (ملایی و همکاران، ۱۳۹۵: ۴۰).

 چسبرو دو نوع نوآوری را مورد بحث قرار می­دهد که نوآوری باز و بسته است (پارک و مون، ۲۰۱۲: ۵۲۰). او معتقد است که در محیط کسب و کار امروز، نیاز به انتخاب الگوی نوآوری باز روز افزون می­شود (هوانگ و همکاران، ۲۰۱۳: ۹۷۹). وی نوآوری باز را ضرورتی جدید برای ایجاد و سود بردن از فناوری تعریف کرد و توضیح داد که چطور شرکتها در قرن بیستم در تحقیق و توسعه سرمایه­گذاریهای سنگینی می­کردند؛ بهترین افراد را به‌کار می­گرفتند؛ آنها را قادر می­ساختند که افکار نوآورانه خود را توسعه دهند؛ با راهبردهای مالکیت فکری آنها را حمایت می­کردند و سود را دوباره در تحقیق و توسعه سرمایه­گذاری می­کردند (نمودار ۱).

 

جدول ۱٫ ویژگیهای نوآوری باز و نوآوری بسته (رمضان­پور نرگسی و همکاران، ۱۳۹۳: ۳۲).

   …

 

روش شناسی پژوهش

این پژوهش دارای «رویکرد کیفی» است و از روش نظریه داده­بنیاد به­عنوان روش پژوهش استفاده می­شود. روش گراندد تئوری یا «نظریه داده بنیاد»، شیوه پژوهش کیفی است که به‌وسیله آن با استفاده از یک دسته داده­ها، نظریه­ای تکوین می­یابد به­طوری که این نظریه در سطح وسیع، فرایند، عمل یا تعامل را تبیین می­کند. در این روش، پژوهش را هرگز از یک نظریه شروع نمی­کنند که بعد آن را به اثبات برسانند؛ بلکه پژوهش از یک دوره مطالعاتی شروع و فرصت داده می­شود تا آنچه به آن متناسب و مربوط است، خود را نشان دهد (بازرگان، ۱۳۸۸، ۹۷). در واقع در این روش، الگو به­طور مستقیم از درون داده­ها استخراج می­شود و از بررسی ادبیات آشکار نمی­شود؛ به­عبارت دیگر چون این راهبرد نوعی پژوهش کیفی است، مسئله پژوهش دقیقاً در قالب متغیرهای مستقل و وابسته بیان نمی­شود؛ بلکه فقط سؤال یا سؤالات اصلی پژوهش مطرح می­شود (منتظری، ۱۳۹۰: ۷۵). محورهای کلیدی در این راهبرد، شناسه­ها، مفاهیم و مقوله­ها، اعم از فرعی و اصلی است (دانایی­فرد، ۱۳۸۴: ۵۸) که توالی شکل­گیری آنها در شکل ۱ ارائه شده است:

جامعه آماری این پژوهش با توجه به قلمرو موضوعی آن شامل مدیران کارخانه­های صنایع غذایی و استادان برخی از دانشگاه­ها هستند که از طریق روش نمونه­گیری نظری (از روشهای نمونه­گیری هدفمند) انتخاب شدند.

در نمونه­ گیری هدفمند، که در پژوهش کیفی به­کار می­رود (کرسول، ۱۳۹۴: ۱۵۴)، هدف پژوهشگر انتخاب مواردی است که باتوجه به هدف پژوهش، سرشار از اطلاعات باشد و پژوهشگر را در شکل­دادن الگوی نظری خود یاری دهد و این­کار تا جایی ادامه می­یابد که طبقه­بندی مربوط به داده­ها و اطلاعات اشباع و نظریه مورد نظر با تمام جزئیات و با دقت تشریح شود (محب­زادگان و همکاران، ۱۳۹۲: ۹).

نمونه­گیری نظری نوعی نمونه­گیری هدفمند است که پژوهشگر را در خلال کشف نظریه یا مفاهیمی یاری می­کند که ارتباط نظری آنها با نظریه در حال تکوین به اثبات رسیده است (دانایی‌فرد و همکاران، ۱۳۹۱: ۱۸). در واقع، زمانی که همه افراد مورد مطالعه کسانی هستند که باید پدیده مورد مطالعه را تجربه کرده باشند، می­توان از نمونه­گیری معیار استفاده کرد. در این مورد، استراس و کوربین به نمونه­گیری نظری اشاره می­کنند (کرسول، ۱۳۹۴: ۱۵۷). راهنمای نمونه­گیری نظری، پرسش­ها و مقایسه­هایی است که در خلال تجزیه و تحلیل مفاد مصاحبه­ها با افراد آشکار، و موجب کشف مقوله­های مناسب، ویژگیها و ابعاد آنها می­شود (هادوی­نژاد و همکاران، ۱۳۸۹: ۸۷). این بدان معناست که برخلاف نمونه­گیری در بررسیهای کمی، نمونه­گیری نظری نمی­تواند قبل از آغاز مطالعه و تدوین نظریه بنیادی برنامه­ریزی شود و تصمیم­ها در زمینه نمونه­گیری در خلال فرایند پژوهش شکل می­گیرد (منتظری، ۱۳۹۰: ۷۶).

نتیجه­ گیری و پیشنهادها

پس از آزمون فرضیه­ها، ارائه یافته­ها و بیان نتایج، نویسنده باید به بحث درباره نتایج بپردازد. اهمیت این بخش به­اندازه­ای است که برخی پژوهشگران، آن را مهمترین بخش پژوهش می­دانند؛ چرا که پژوهشگر باید به جمعبندی برسد و تصویر کلی از کار پژوهشی خود ارائه کند.

باید توجه کرد که بخشهای «نتایج» و «بحث» با هم شباهتهایی دارد و درواقع نوعی همپوشانی بین آنها هست؛ اما در عین حال، تفاوتهایی نیز بین این دو بخش وجود دارد (نیکوپور و امینی ­فارسانی، ۲۰۱۲: ۶۱). نویسنده هنگام بحث باید نشان دهد که:

ـ چه سهمی در پژوهش داشته است؟

ـ چه چیزی به دانش یا شناخت مخاطب از مسئله افزوده است؟

ـ چرا یافته­ها به این شیوه استخراج شده است؟

برخی پژوهشگران از جمله لوین و همکاران (۲۰۰۱) و هم­چنین سویلز و همکاران (۲۰۰۴)، به ارائه ساختاری برای نگارش بخش «بحث» در پژوهش پرداخته­اند. به عقیده آنها «بحث» در پژوهشهای علمی، شامل پنج گام به شرح زیر است:

بر اساس گام اول، هدف پژوهش در بخش کیفی، شناسایی عوامل کلیدی و عوامل مرتبط با نوآوری باز در شرکتهای کوچک و متوسط فعال در صنایع مواد غذایی کشور با رویکرد نظریه داده بنیاد است که بر این اساس، یافته­های پارادایمی مربوط به آن به­شرح زیر ارائه می‌شود:

ـ شناسایی شرایط علّی مؤثر بر نوآوری باز در قالب دو مقوله کلی و هشت مقوله فرعی که عبارت است از: عوامل درونی (پژوهش نوین، توان کلیدی، مدیریت داراییهای فکری، ابعاد سازمانی، ویژگیهای شرکتهای کوچک و متوسط و ویژگیهای صنعت مواد غذایی) و عوامل بیرونی (الگوی کسب و کار و تحولات محیطی)

ـ شناسایی شرایط زمینه­ای مؤثر بر راهبردها در قالب دو مقوله کلی و چهار مقوله فرعی که عبارت است از: شرایط سازمانی (ویژگیهای شخصیتی مدیر، زیرساختهای فرهنگی) و شرایط محیطی (پویایی بازار و زیرساختهای قانونی)

ـ شناسایی شرایط مداخله­گر مؤثر بر راهبردها در قالب یک مقوله کلی و سه مقوله فرعی که عبارت است از چالشهای صنعت غذا (چالش منابع، توان پویا و نبود اطمینان).

– شناسایی راهبرد­های مؤثر بر پیامدهای نوآوری باز در قالب دو مقوله کلی و هشت مقوله فرعی که عبارت است از: راهبرد­های آسانگری (راهبرد جستجو، راهبرد مرزگستری، راهبرد برونسپاری، راهبرد شبکه­سازی، راهبرد پایش شرکا) و راهبردهای فرصتهای فنآورانه (راهبرد واردشونده، راهبرد خارج­شونده و راهبرد متقابل).

ـ شناسایی پیامدهای نوآوری باز در قالب سه مقوله کلی و نه مقوله فرعی که عبارت است از: پیامدهای درونی (بهبود آمادگی سازمانی، بهبود ظرفیت جذب و بهبود زیرساختهای فرهنگی)، پیامدهای بیرونی (پیامدهای دیده­بانی، هوشمندی محیطی، بهبود الگوی کسب و کار، بهبود توانمندیهای همکاری و بهبود رویکرد برونسپاری) و پیامدهای دوسویه (هم­آفرینی).

بر اساس گام دوم ساختار بحث، نتایج این پژوهش با نتایج پژوهشهای پیشین مقایسه می‌شود. باتوجه به اینکه این پژوهش در زمینه طراحی الگوی نوآوری باز در شرکتهای کوچک و متوسط فعال در صنعت مواد غذایی کشور با روش داده بنیاد، پیشگام است، پژوهشی در سطح دنیا در این زمینه نیست که با آن مقایسه شود؛ اما می­توان عوامل تشکیل­دهنده الگوی پارادایمی را با پژوهشهای پیشین مورد مقایسه قرار داد که نتایج آن به شرح ذیل ارائه می‌شود:

ارزیابی نتایج پژوهش با توجه با مطالعات (تحقیقات) پیشین و مقایسه با یافته­های قبلی

در این گام، نویسنده باید نتایج پژوهش خود را با دیگر تحقیقاتی مشابهی که انجام شده است (اعم از داخلی یا خارجی) مقایسه و تصریح کند که آیا نتایج پژوهش با نتایج مطالعات قبلی همخوانی دارد یا آنها را رد می­کند. شباهتها و تفاوتهای پژوهش با پژوهشهای قبلی در چیست و آیا پژوهش دستاورد جدیدی را ارائه می­کند؟

بر اساس گام دوم، یکی از «ویژگیهای شرکتهای کوچک و متوسط»، که در پژوهش مشخص شد، روبه­رو شدن با رشد نوسان است که با نتایج پژوهشهای هاباراداس (۲۰۰۹) و مادرید (۲۰۰۹) همخوانی دارد. هم­چنین گرفتن تصمیمات سریعتر و اجرای سریعتر تصمیمات، که با نتایج پژوهشهای همدانیا و ویرام (۲۰۱۲) همخوانی دارد، هم­چنین انعطاف­پذیری شرکتهای کوچک و متوسط نیز با نتایج تحقیقات لی و همکاران (۲۰۱۰) همراستایی دارد؛ ضمن اینکه این شرکتها منبع اصلی استخدام هستند و این عامل با نتایج پژوهشهای کمالیان و همکاران (۲۰۱۱) همخوانی دارد. از طرفی، این شرکتها بیشترین سطح اشتغال در دنیا را به­خود اختصاص داده­اند که با نتایج پژوهشهای ورگویچ و همکاران (۲۰۱۲) همخوانی دارد و در نهایت، این شرکتها برای مرحله تجاری­سازی اهمیت بیشتری قائل هستند که با نتایج تحقیقات همرت و همکاران (۲۰۱۳) و هم‌چنین تیل (۲۰۱۳) همخوانی دارد.

یکی از مقوله­های مشخص شده در شرایط علّی، «ابعاد سازمانی» است که در این پژوهش با عوامل زیر مورد سنجش قرار گرفت:

 اتخاذ تصمیمات به صورت شهودی، لایه­های مدیریتی اندک، ساختار مسطح و درجه کم رسمی­سازی که با نتایج پژوهشهای قوامی­پور (۱۳۹۲) همخوانی دارد. هم­چنین رمضان­پور                        ­نرگسی و همکاران (۱۳۹۳) دریافتند که اندازه شرکت یکی از عوامل تأثیرگذار بر نوآوری باز است که با نتایج این پژوهش همراستا است. در نهایت نیز حسین و کورانن (۲۰۱۶) به این نتیجه رسیدند که اندازه یک شرکت مسلماً با میزان همکاری آن در ارتباط است.

یکی از مقوله­های مشخص شده در شرایط زمینه­ای، «زیرساختهای فرهنگی» است که در این پژوهش با عوامل زیر مورد سنجش قرار گرفت:

پاریدا و همکاران (۲۰۱۱) به فرهنگ همکاری و کار مشارکتی در سازمان توجه ویژه­ای کردند. اگرچه این عملیات را باید از سطح بالای سازمان به سمت پایین شروع کرد، تأثیرات آن را باید در سطوح پایین سازمان سنجید؛ بنابراین فرهنگ شرکت باید بر همکاری و کار مشارکتی برای توسعه با ارتباطات متمرکز باشد نه محدودیت و کنترل شدید. چن و همکاران (۲۰۱۰) نیز دریافتند که ایجاد فرهنگ تشویق خلاقیت در سازمان نقش بسیار حیاتی دارد که با نتایج این پژوهش در سازه زیرساختهای فرهنگی همراستا است.

یکی از مقوله­های مشخص شده در راهبردها، «راهبرد جستجو» است که در این پژوهش با عوامل ذیل مورد سنجش قرار گرفت:

مولر و همکاران (۲۰۱۲)، پاریدا و همکاران (۲۰۱۱) عوامل دیده­بانی افکار، میرفخرالدینی و همکاران (۱۳۹۴) عامل حمایت از استقرار واحدهای تحقیق و توسعه خارجی، داشنیتسکی و کلوتر (۲۰۱۰) عامل نقش واسطه­های نوآوری به عنوان تبادل دانش (فنی و فناورانه) بین خریدار و فروشنده، آلستد و لیند (۲۰۱۱) عامل بهره­گیری از مشاوران خارج از سازمان، نوری و خسروپور (۱۳۹۳) عامل به کارگیری ساز و کارهای پیشرفته اینترنتی به­منظور ورود افکار به شرکت را مورد شناسایی قرار دادند که با نتایج این پژوهش در سازه راهبرد جستجو همراستا است.

منابع

احمدپور داریانی، محمود و مقیمی، محمد (۱۳۸۵)، مبانی کارآفرینی. تهران: نشر فر اندیش.

احمدی، لیدا (۱۳۹۲)، بررسی تأثیر کسب و کارهای خدمت­محور در توسعه نوآوری باز در صنعت فناوری اطلاعات در شهر تهران. پایان­نامه کارشناسی ارشد. دانشکده مدیریت بازرگانی. دانشگاه  پیام نور. واحد غرب تهران.

استراوس، آنسلم و کوربین، جولیت (۱۳۸۵)، اصول روش تحقیق کیفی: نظریه مبنایی، رویه­ها و شیوه­ها. ترجمه بیوک محمدی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

امیدی­کیا، کامران؛ مشبکی، اصغر؛ خدادادحسینی، سیدحمید و عزیزی، شهریار (۱۳۹۱)، شناخت قابلیت­های سازمانی جایگاه­سازی برند شرکت در صنعت مواد غذایی با استفاده از نظریه داده بنیاد. فصلنامه اندیشه مدیریت راهبردی. س ۶٫  ش ۱: ۳۵ ـ ۷۲٫

امیرخانی، طیبه (۱۳۸۹)، مدلی برای پیاده­سازی بودجه­ریزی بر مبنای عملکرد در ایران. پایان­نامه دکتری. دانشگاه علامه طباطبایی. دانشکده مدیریت و حسابداری.

بازرگان، عباس (۱۳۸۸)، مقدمه­ای بر روش­های تحقیق کیفی و آمیخته، رویکرد­های متداول در علوم رفتاری. تهران: دیدار.

دانایی ­فرد، حسن؛ خیرگو، منصور؛ آذر، عادل و فانی، علی اصغر (۱۳۹۱)، فهم انتقال خط­مشی اصلاحات اداری در ایران، پژوهشی بر مبنای راهبرد داده بنیاد. مدیریت فرهنگ سازمانی. دوره دهم. ش ۲: ۵ ـ ۲۸٫

Arcese G, Flammini S, Caludia-Lucchetti M, Martucci O. (2015). Evidence and Experience of Open Sustainability Innovation Practices in the Food Sector. Sustainability, 7: 8067-8090.

 

Arcese G, Flammini S, Martucci O. (2013). Dall’Innovazione Alla Startup—L’esperienza D’imprenditori Italiani in Italia e in California. McGraw-Hill: Milan, Italy.

 

Bellairs J. (2010). Open innovation gaining momentum in the food industry. Cereal Foods World, 55 (1): 4-6.

 

Brunswicker S, Vanhaverbeke W. (2014). Open Innovation in Small and Medium?Sized Enterprises. Journal of Small Business Management.

 

Chesbrough H, Crowther AK. (2006). Beyond high tech: early adopters of open innovation in other industries. RD Management, 36 (3): 229-236.

 

Chesbrough H, Garman A. (2009). How open innovation can help you cope in lean times. Harvard Business Review, 87 (12): 68-76.

 

Chesbrough HW. (2003). The era of open innovation. MIT Sloan Management Review, 44 (3): 35-41.

 

Chesbrough HW. (2006). Open Innovation: A New Paradigm for Understanding Industrial Innovation, New York, Oxford University Press: 1–۳۴٫

 

Crema M, Verbano C, Venturini K. (2014). Linking strategy with open innovation and performance in SMEs. Measuring Business Excellence, 18 (2):14 – ۲۷٫

 

Creswell JW. (2007). Qualitative inquiry research design: Choosing among five approaches. London: sage publications.

 

Ettlinger N. (2017). Open innovation and its discontents, Geoforum, 80: 61–۷۱٫٫٫