توصیه طلایی شماره ۶: مانند رهبر ارکستر عمل کنید
فعالیتهای بازاریابی را میتوان در قالب دو مقوله جداگانه از هم تفکیک کرد: یکی بخش محصولات، مشتریان یا محدودههای جغرافیایی است که بخش سختافزاری فعالیتهای بازاریابی را تشکیل میدهد و دیگری بخش مدیریت خدمات بازاریابی است که حالت نرمافزاری دارد و به فرآیندهای تولید و مهارتهای نرم بازاریابی توجه دارد. هرکدام از کارکنان بخش بازاریابی شرکتها در یکی از این دو بخش فعالیت میکنند و تخصص دارند و معمولا ارتباط چندانی با بخش دیگر ندارند، درحالیکه چنین هماهنگی و ارتباطی بین این دو بخش امری حیاتی است و این وظیفه مدیر و رهبر بخش بازاریابی است که مانند یک رهبر ارکستر عمل کرده و این دو بخش را به هم پیوند میزند تا به این وسیله از موازی کاری و سردرگمی کارکنان بخش بازاریابی جلوگیری به عمل آید. استفاده از نرمافزارهای جدیدی که در زمینه مدیریت پروژههای بازاریابی طراحی شده، میتواند کمک شایانی به مدیران بازاریابی در این حیطه کند.
توصیه طلایی شماره ۷: پروژههای بازاریابی را به استراتژی بازاریابی پیوند بزنید
پروژههایی مانند ساخت یک کشتی یا طراحی یک نرمافزار دارای تعریف و محدوده مشخصی هستند که اجرای آنها را آسانتر میسازد. اما چنین مسالهای در مورد پروژههای بازاریابی مصداق پیدا نمیکند. یک پروژه بازاریابی در واقع ابزاری است برای تحقق یک هدف بزرگتر مثلا افزایش فروش، راهاندازی یک تجارت جدید یا افزایش وفاداری مشتریان نسبت به محصولات و خدمات شرکت. به خاطر همین ویژگی پروژههای بازاریابی هم هست که احتمال انحراف آنها از اهداف استراتژیک شرکت وجود دارد و این وظیفه مدیر بازاریابی است که با کنترل و تطبیق دائمی پروژههای بازاریابی با استراتژیهای کلان شرکت از منحرف شدن آنها جلوگیری به عمل آورد.
توصیه طلایی شماره ۸: کارهای بازاریابی را با عملکرد بازاریابی پیوند بزنید
بخشهای بازاریابی در شرکتها و سازمانهای مدرن با اعداد و ارقام زندگی میکنند. این اعداد از بطن متغیرهایی مانند درآمد و سود و زیان شرکتها بیرون میآیند و مبنای قضاوت مدیریت ارشد شرکت و مالکان آن محسوب میشوند. امروزه به مدد تکنولوژیهای نوظهور دیجیتالی میتوان دقیقا مشخص کرد چه تعداد سفارش خرید در نتیجه فعالیتهای بازاریابی از طریق ایمیل یا پیامک یا تماسهای تلفنی بازاریابان جذب شده است یا اینکه وبسایت بخش بازاریابی شرکت چه تعداد بازدیدکننده یا سوالکننده داشته است. اینچنین است که میتوان فعالیتهای بازاریابی را با عملکردها پیوند زد و جایگاه مدیران و کارکنان بخش بازاریابی را ارتقا بخشید و این وظیفه مدیریت بازاریابی شرکتها است که برای آن ارزشآفرینی کند.
توصیه طلایی شماره ۹: برنامهها و دستاوردهای بخش بازاریابی را به اطلاع سهامداران و ذینفعان برسانید
در بسیاری از شرکتها تا ۵۰ درصد فرآیند بازاریابی به عنوان یک فرآیند مشخص در خارج از بخش بازاریابی، مثلا در بخشهایی مانند فروش و مهندسی محصولات جدید صورت میپذیرد. به همین دلیل تمام بخشهای یک شرکت باید از برنامهها و اولویتهای بخش بازاریابی اطلاع داشته باشند تا بتوانند فعالیتها و تصمیمگیریهای خود را شکل دهند. افشای دستاوردها و موفقیتهای بخش بازاریابی برای سهامداران و ذینفعان شرکتها هم میتواند در همین راستا صورت بگیرد. این اطلاعرسانی بخش بازاریابی موجب خواهد شد سطح آگاهی عمومی در ارتباط با کارکردها و موفقیتهای بخش بازاریابی و تاثیرگذاری شگرف این بخش در تحقق اهداف شرکتها افزایش چشمگیری پیدا کند.
توصیه شماره ۱۰: مدیریت روابط بازاریابی را متمرکز کنید
پروژههای بازاریابی نیازمند مدیرانی هستند که با طیف گسترده و متنوعی از نیروهای خارج از بخش بازاریابی در ارتباط پیوسته و نزدیک باشند و بتوانند عواملی مانند مشتریان، سازمانها، روزنامهنگاران، تحلیلگران صنایع و رسانههای اجتماعی را به خدمت بخش بازاریابی و اهداف آن درآورند. این روابط و پیوندها از تاثیری بسزا در کامیابی و پیشرفت اهداف بخش بازاریابی برخوردارند، درحالیکه متاسفانه اغلب مدیران بازاریابی با این وظیفه خطیر بیگانهاند و فعالیت چندانی در این زمینه انجام نمیدهند. در واقع بسیاری از مدیران بازاریابی در برقراری رابطه با مدیران و کارکنان سایر بخشها و نهادها ضعیف عمل میکنند و از همین ناحیه نیز ضربه میخورند. فقدان یک سیستم مدیریت ارتباطات در بخش بازاریابی موجب میشود این بخش در بسیاری از تصمیمگیریها و تدوین استراتژی به درستی و بهطور کامل دیده نشود. بنابراین متمرکزسازی روابط بین بخش بازاریابی و سایر بخشهای درون سازمان و همچنین عوامل بیرون از سازمان میتواند هم به پیشبرد هر چه بیشتر اهداف این بخش کمک کند و هم جایگاه و منزلت آنها را نزد دیگران ارتقا بخشد.
منبع: Management Today