۹ روش مدیریتی برای افزایش بهره وری کارکنان
اصلی ترین هدف سازمان ها استفاده بهینه از عوامل تولید و رسیدن به اثر بخشی است و نیروی انسانی ارزشمندترین دارایی سازمان هاست. عملکرد انسان در درون سازمان انعکاسی از دانش، مهارت و ارزش های اوست. و در جامعه فعلی، یکی از دغدغه های مدیران بحث پرسنل است.
در این مقاله سعی بر این است که به چند راهکار پیرامون بحث بهره وری پرسنل و وفاداری آنان بپردازیم….
۱-تفاوت میان مدیریت و رهبری
در مدیریت یک سازمان می شود به دو شیوه عمل کرد یک سبک مدیریت عاملان که به صورت دستوری و آمرانه است و تقریبا در حال منقرض شدن است ، و سبک رهبری که با نگاه تیمی و همکاری، سازمان را رهبری می کند در این سبک عملکرد آمرانه به سبک رهبری و مشارکت تبدیل میشود که باعث ایجاد حس همراهی و همدلی می گردد.
در سبک مدیریت، عملکرد پرسنل نیاز به هل دادن دارد اما در سبک رهبری با تغییر این مدل باعث ایجاد انگیزه و بالا رفتن بهره وری پرسنل می شود با این رویکرد که شیوه هل دادن را به حالت کششی تغییر دهیم پس تفکر باید از روش هل دادن( مدیریتی) برداشته شود و به حالت کششی( رهبری) در آید. سبک کششی با ایجاد انگیزه پرسنل خود، کشش برای تلاش بیشتر برای رسیدن به نتیجه مورد نظر را دارد.
- مشغول بودن یا بهره ور بودن؟
صرفا مشغول بودن کارمندان ملاک نیست و این امر برای پرسنل امتیازی محسوب نمی شود. در یک بازی فوتبال گل زدن مهم است. بهره ور بودن برابر با گل زدن است.
۲-تعریف دقیق و شفاف فرآیندها
چگونگی رسیدن به هدف به طور دقیق و شفاف برای پرسنل باید تعریف و ترسیم شود. در سازمان ها تمامی مسئولیت به عهده شخص مدیر می باشد و اگر در سازمانی کاری به صورت درست و دقیق صورت نگیرد مسئولیت و عواقب آن بر گردن مدیر می باشد نه پرسنل آن سازمان. در شرایط رقابتی بازار باید برای رسیدن به اهداف، استراتژی دقیق داشت و کسی می تواند در این قاعده جدید به خوبی بازی کند که وارد رقابت شود.
۳-درگیر کردن کارمندان
بیتفاوتی در یک سازمان و کار کردن صرفاً به دلیل جوانب مادی برای یک سازمان همچون سم است. مدیر باید بیتفاوتی در سازمان را از بین ببرد. سهم هر نیروی انسانی را مشخص کرده و مسئولیتهای درون سازمان را در جهت تحقق به اهداف مشخصشده تقسیم کند و هر یک از کارمندان خود را در سود یا زیان سازمان مسئول و مؤثر بداند . بهعنوانمثال: در یک بازی فوتبال اگر گلی زده میشود همه بازیکنان تیم در به ثمر رسیدن آن گل شریک و مؤثر هستند و همچنین اگر تیم بازی را ببازد به همان صورت همه درنتیجه نهایی سهیم هستند
۴-مدیریت مزاحمها و حاشیهها
مدیر یک سازمان باید عواملی را که باعث ایجاد مزاحمت در افکار و عملکرد کارمندان میشود از بین ببرد و آنها را حذف یا به شکلی قانونمند به حداقل برساند . بهعنوانمثال استفاده از تلفن همراه و تماسهای شخصی در ساعات اداری باید قانون خاص خود را داشته باشد یا ممنوع یا در بازه خاصی انجام گیرد زیرا باعث بینظمی و عدم تمرکز میشود.
حاشیهها نیز برای یک سازمان نقش ویروسهای خطرناک رادارند و باید در نطفه آنها را خفه کرد و اجازه به رشد و تکثیر آنها را نداد. گاهی وقتها مدیران خود بزرگ کننده حاشیهها هستند. در یک سازمان مدیر اصلاً نباید اجازه دهد که این حاشیهها در سازمان شکل گیرند و یا بزرگ شوند. مدیران الگوی کارمندان خود هستند و آنها شبیه مدیران خود میشوند و به نقل از حضرت علی (ع) که میفرمایند: ” آنقدری که مردم به حاکمان خود شبیه میشوند به پدر و مادر خود شبیه نمیشوند.”
۵-مرخصی : سود یا ضرر؟
مرخصی یک سود کامل است. اگر نیرو به مرخصی نرود و همیشه در محل کار حاضر باشد دچار روزمرگی میشود و این باعث کم شدن بهرهوری و پس رفت کاری وی میشود.
۶-تشویق کارمندان به همفکری
فکر کنید در یک کلاس درس، معلم بلافاصله بعد از سؤال پرسیدن از دانش آموزان، جواب را بدهد، قطعاً آن کلاس بازدهی چندانی ندارد . معلم باید دانش آموزان خود را به همفکری تشویق کند. در یک سازمان هم مدیر باید کارمندان خود را به همفکری در حل مسائل و یا گرفتن ایده از آنها تشویق کند. جلسات گروهی باعث به چالش کشیدن کارمندان میشود و در این جلسات با ایجاد یک طوفان فکری ایدههای خلاق و ناب به دست میآید.

۷-جو دوستانه و صمیمی
در سازمان باید جوی مانند جو خانواده ایجاد کرد و نقش مدیر در یک سازمان مانند نقش یک پدر باشد . او باید نگرانیهای کارمندان خود را بداند و درک کند و در جهت رفع مشکلات آنها خود تلاش کند.
۸-برگزاری جلسات هفتگی
این جلسات یک رسم مقدس است که سازمانها در جهت رفع مشکلات و همدلی با کارمندان در راستای بالا رفتن بهرهوری آنها و با حضور تمامی آنها سازمان برگزار میشود.
مدیر باید گزارش کاری یک هفته کارمندان را نسبت به هفتههای پیشین بررسی و بازدهی و پیشرفت آنها را هفتگی کنترل کرده و برنامه کاری هفته بعد را از نیروی خود بخواهد .
۹-قالببندی روز
این نکته بسیار اهمیت دارد که مدتزمان انجام یک کار درزمانی که برایش تعیین میشود ، منبسط یا منقبض میشود . تعیین زمان برای انجام یک کار باعث افزایش بهرهوری کارمندان یک سازمان میشود.قالببندی روز را به کارمندان خود آموزش دهید تا آنها بر اساس روند کاریشان یک قالب زمانبندی مناسب تهیه کنند.
بهعنوانمثال زمانبندی واحد فروش را بهاینترتیب میتوان چیدمان کرد:
۸:۳۰ الی ۹:۰۰ صبحانه
۹ الی ۱۳:۰۰ تماس با مشتریان
۱۳:۰۰ الی ۱۴:۰۰ پیگیریهای مشتریان
۱۴:۰۰الی ۱۵:۰۰ زمان رشد و یادگیری، بهروزرسانی اطلاعات و ثبتهای فعالیتهای روزانه
۱۵:۰۰الی ۱۵:۳۰ پیامکهای یادآوری یا آمادهسازی پیشنیازهای فروش روز بعد
در نظر داشته باشید که وفادار سازی کارمندان و افزایش بهرهوری آنها بسیار در سوددهی سازمان اثرگذار هست و شما با رعایت کردن نکات زیر در این راستا بهپیش برد این امر کمک کردهاید.
این امر بسیار در وفادار سازی کارمندان مؤثر است این رعایت عدالت چه درونسازمانی و چه برونسازمانی میتواند رخ دهد که ایجاد و رعایت آن و جلوگیری از تبعیض بین کارمندان کار بسیار سختی است.
نیرویی وفادار میشود و بهرهوری بالاتری دارد که برند شود و سازمان به او نشان دهد که رشد و پیشرفت او و برند شدنش را تحسین و حتی حمایت میکند .
انسانها ذاتاً کمال طلب هستند و افسانه دیده شدن دارند و فراهم کردن شرایطی برای مشخص شدن مسیر رشد کارمندان باعث میشود که او با رشد خود باعث افزایش بهرهوری خود و مجموعه شود.
یکی دیگر از عوامل مؤثر در جذب و وفادار سازی کارمندان توجه به خانوادهی اوست . برای این کار فهرستی از هدیهها به خانواده را آماده کنید و به مناسبتهای مختلف به آنها هدیه دهید . مثلاً روز مادر ، روز پدر ،…
کارمندان باید سختیها را ببینند و در جریان امور و مشکلات سازمان باشند و آنها را درک کنند و در جهت آسانسازی آن به مدیر خود تلاش کنند.
مدیر باید مؤدب و دوستداشتنی باشد ، صادق بودن یک از صفات بارز مدیر است و این امر باعث ایجاد یک رابطه خوب بین مدیر و کارمندانش میشود.
و در پایان
پدیدهها بهطور طبیعی گرایش به بینظمی و راحتطلبی دارند و انسانها همیشه راحتترین و آسانترین راهها را انتخاب میکنند و در هر شرایطی اگر انسان تحت کنترل نباشد بینظم میشود. که با روشهایی جهت ارتقای سطح بهرهوری و وفادار سازی ،این بینظمیها را میتوان از بین برد و یکی از این روشها تبدیل سبک مدیریتی آمرانه به تیمی و رهبری است.
منبع: اقیانوس آبی